گفتمان 1
علی جونم.. شیرینی زندگیم..ماشالا هر روز بلبل زبون تر میشی و خوشگل تر حرف میزنی دلم نمیاد از گفته هات برات ننویسم بس که نمکی حرف میزنی دل مامان و بابا رو آب میکنی علی سر کابیته تا میاد بشقاب برداره یک پیاله کوچیک میفته و میشکنه.. بعد میرم از آشپزخونه بغلش میکنم میارمش.. با ناراحتی میشینه رو مبل میگه ببخشید آب میخوام... بهش میگم شما نرو تو آشپزخونه من الان برات میارم میگی شیشه میره تو پام اوخ میشم میگم بلهههه... بعد رفتم برات آب اوردم میگی میسی زحمت کشیدی علی امده میگه مامان پام درد میکنه ماساج بده(خخخ ) میگم کی بهت ماساژ دادن یاد داده.. میگی خاله سیماااا... یا اومدی میگی میشه پامو دراز کنم آخه درد میکنه (نمی د...